بخشی از متن پاورپوینت ملا حسينقلي شوندي :
آخوندملاحسینقلی همدانی
ملاحسینقلی همدانی, عالم و عارف و فقیه قرن سیزدهم و چهاردهم میباشد. وی در روستای شوند درگزین از توابع همدان متولد شد و برای تحصیل علوم دینی به شهرهایی چون تهران, سبزوار و نجف رفت.
آخوندملاحسینقلی همدانی
ملاحسینقلی همدانی
نسبشناسینام
حسینقلی همدانی
لقب
آخوندملاحسینقلی همدانی
نسب
جابر بن عبدالله انصاری
ولادت/وفاتزادروز
1239
شهر تولد
قریه شَوِند از قرای درگزینِ همدان
کشور تولد
ایران
محل زندگی
همدان, تهران, سبزوار و نجف
تاریخ وفات
1311
شهر وفات
کربلا
کشور وفات
عراق
مدفن
حرم امام حسین
اطلاعات مذهبیدین
اسلام
مذهب
شیعه
فعالیتهامهمترینمنصب
عارف و فقیه
تالیفات
تقریرات دروس فقه و اصول شیخ انصاری, صلاه المسافر, امالی, تقریرات درس آقا سیدعلی شوشتری, مکاتبات و دستورالعملها
شاگردان
سیداحمد کربلایی, سیدابوالقاسم اصفهانی, میرزاآقا دولتآبادی, میرزاجواد ملکی تبریزی, محمدرضا تنکابنی, سیدجمالالدین اسدآبادی
فهرست مندرجات
1 - نسب2 - دوره علمی
3 - سلوک عرفانی
3.1 - مشایخ
3.2 - شاگردان
3.3 - شیوه سلوک
4 - وفات
5 - حالات و کرامات
5.1 - سخن نجابت شیرازی
5.2 - اشعار ناقوسیه
5.3 - صبر و بردباری
5.4 - تواضع و فروتنی
5.5 - رازپوشی
5.6 - حل مشکلات علمی
5.7 - مقابله با انحرافات
6 - آثار
7 - پانویس
8 - منبع
نسب
آخوند ملاحسینقلی درگزینیِ نجفی, معروف به ملاحسینقلی همدانی, در 1239 در قریه شَوِند از قرای درگزینِ همدان به دنیا آمد. نسبت وی به جابر بن عبدالله انصاری, از صحابه رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم), میرسد.
[1] مدرس تبریزی, محمدعلی, ریحانه الادب, ج6, ص376, تهران 1374ش.
[2] طهرانی, آقابزرگ, طبقات اعلام الشیعه, ج1, ص674, نقبا البشر فی القرن الرابع عشر, نجف 1373 ق.
[3] طهرانی, آقابزرگ, طبقات اعلامالشیعه, ج1, ص674, پاورقی 1, نقبا البشر فی القرن الرابع عشر, نجف 1373 ق.
آخوند همدانی فرزند رمضانعلی چوپان بود که بعد به شغل پینهدوزی (کفاشی) روی آورد. در اوایل زندگی, رمضانعلی از داشتن فرزند محروم بود. تا اینکه توفیق زیارت امام حسین (علیهالسّلام) برای او حاصل شد. رمضان علی در کنار بارگاه ملکوتی امام حسین (علیهالسّلام) نذر کرد که اگر خداوند متعال فرزند پسری به او عنایت کند, نامش را در زمره غلامان آن حضرت ثبت کند و او را برای ترویج مذهب جعفری تربیت کند. پس از مراجعت از کربلا, دعای او به هدف اجابت رسید و نذرش مقبول درگاه خداوندی قرار گرفت. خداوند متعال به او دو فرزند پسر عنایت کرد که اولی را حسینقلی (نوکر امام حسین (علیهالسّلام)) و فرزند دوم را کریم قلی (بنده خدا) نامید. رمضان علی علاقه شدیدی به روحانیت داشت. آرزویش این بود که فرزندانش از عالمان دین محسوب شوند.
دوره علمی
پدر ملاحسینقلی, حسینقلی را برای تحصیل علوم دینی به تهران فرستاد. وی در تهران درسهای مقدماتی, سطوح فقه و اصول را فراگرفت و سپس در درسهای خارج فقه و اصول عالمان تهران, بخصوص حلق درس شیخ عبدالحسین طهرانی (متوفی 1286) مشهور به شیخ العراقین, شرکت کرد. وی برای شرکت در درس فلسفه ملاهادی سبزواری به سبزوار رفت و پس از مدتی اقامت در آنجا, عازم نجف شد. در نجف از درس فقه و اصول شیخ مرتضی انصاری بهرهمند شد و از طریق وی بود که به درس اخلاق سیدعلی شوشتری راه یافت و در سلک شاگردان او درآمد
[4] طهرانی, آقابزرگ, طبقات اعلامالشیعه, ج1, ص674-675, نقبا البشر فی القرن الرابع عشر, نجف 1373 ق.
[5] معلم حبیبآبادی, میرزا محمدعلی, مکارم الآثار در احوال رجال دو قرن 13 و 14 هجری, ج4, ص1087, اصفهان 1352ش.
[6] صدوقی سها, منوچهر, تحریر ثانی تاریخ حکما و عرفای متأخر, ج1, ص209, تهران 1381ش.
(رجوع کنید به مکارم الآثار,[7] معلم حبیبآبادی, میرزا محمدعلی, مکارم الآثار در احوال رجال دو قرن 13 و 14 هجری, ج4, ص1087, اصفهان 1352ش.
که نوشته است وی علوم مقدماتی را در شوند آموخت). او پس از رحلت شیخ انصاری, میخواست دروس فقه و اصول استاد خود, انصاری را تدریس کند, اما به توصی سید شوشتری از این کار خودداری کرد و به تعلیم و تربیت اخلاقی شاگردان مستعد پرداخت و پس از رحلت سید شوشتری, علاوه بر تدریس فقه و اصول, در منزلش درس اخلاق برگزار کرد.[8] طهرانی, آقابزرگ, طبقات اعلامالشیعه, ج1, ص675, نقبا البشر فی القرن الرابع عشر, نجف 1373 ق.
[9] حسینی طهرانی, سیدمحمدحسین, رساله لباللباب به ضمیمه مصاحبات علامه طباطبائی, ج1, ص122-123, چاپ خسروشاهی, قم 1389 ش.
[10] حسنزاده آملی, حسن, هزار و یک نکته, ج1, ص592, تهران (بیتا).
سلوک عرفانی
همدانی در سلوک و تعلیم و تربیت از مشایخ خود تأثیر میگرفت و این شیوه را به شاگردان خود نیز میآموخت.
مشایخ
شیو سلوک و تعلیم و تربیت همدانی مطابق با شیو سلوک سیدعلی شوشتری بود و گفته شده است که مشایخ سلوکی او از طریق سیدعلی شوشتری به محمدرضا دزفولی و از طریق او به سیدصدرالدین دزفولی و از او به محمد بیدآبادی و از او به سیدقطبالدین نیریزی, از مشایخ سلسله ذهبیه, میرسد.
[11] صدوقی سها, منوچهر, تحریر ثانی تاریخ حکما و عرفای متأخر, ج1, ص213, تهران 1381ش.
همچنین گفتهاند سیدمهدی بحرالعلوم – که در بعضی منابع او را, از طریق نور علیشاه, به سلسله نعمت اللهیه منتسب دانستهاند – از مشایخ طریقتی ملاحسینقلی بوده است,[12] معصوم علیشاه, محمدمعصوم بن زینالعابدین, طرائق الحقائق, ج3, ص199-200, چاپ محمدجعفر محجوب, تهران 1339-1345ش.
[13] بلاغی, عبدالحجه, مقالات الحنفا فی مقامات شمسالعرفا یا زندگانی شمسالعرفا , ج1, ص12, تهران 1371ق.
[14] صدوقی سها, منوچهر, تحریر ثانی تاریخ حکما و عرفای متأخر, ج1, ص212, تهران 1381ش.
اما برخی[15] حسینی طهرانی, سیدمحمدحسین, اللّهشناسی, ج1, ص191-192, پانویس1, مشهد 1418 ق.
[16] حسنزاده آملی, حسن, هزار و یک نکته, ج1, ص591, تهران (بیتا).
ارتباط حسینقلی را با سلاسل صوفیه مردود دانسته و شیو سلوک او را از طریق شوشتری به شخصی ناشناس, به نام ملاقلی جولا, رساندهاند که ناگهان به زندگی شوشتری وارد شد و وی را متحول کرد و معلوم نیست که استادان این شخص چه کسانی بودهاند.[17] معصوم علیشاه, محمدمعصوم بن زینالعابدین, طرائق الحقائق, ج1, ص466, چاپ محمدجعفر محجوب, تهران 1339-1345ش.
البته برخی نکات مشترک میان شیو سلوک وی با شیو سلوک اهل تصوف وجود دارد, اما خود وی در یکی از نامههایش بر نادرستی روش صوفیان تأکید کرده و سخنان آنان را از قبیل (خرافات ذوقیه) دانسته است.[18] تائب تبریزی, اسماعیل بن حسین, رهنمودهای پرواپیشگان تذکره المتقین در آداب سیر و سلوک, ج1, ص190-191, چاپ انتشارات نهاوندی, قم 1386ش.
به علاوه, وی و شاگردانش از تدریس کتابهای اهل تصوف, همچون فصوص و فتوحات و مصباح الانس, خودداری میکردند, هرچند در تقریر مباحث توحید و نبوت و ولایت, عبارتهای آنان شبیه به عبارات همان کتابها بود[19] آشتیانی, سیدجلالالدین, در حکمت و معرفت مجموعه مقالهها و مصاحبهای حکمی معرفتی, ج1, ص138-130, چاپ حسن جمشیدی, تهران 1385ش.
[20] برای نمونههایی از این شباهتها رک به: ملکی تبریزی, میرزا جواد, رساله لقا اللّه به ضمیم رساله لقا اللّه امام خمینی, ج1, ص234-248, چاپ صادق حسنزاده, قم 1383ش.
. شاید به همین سبب بود که وی را در زمان حیاتش به صوفی بودن متهم کردند و حتی گروهی بر ضد وی به فاضل شربیانی (متوفی 1322), مرجع مطلق وقت, عریضه نوشتند و از روش عرفانی او انتقاد کردند و او را صوفی خواندند, اما شربیانی در پاسخ نوشت: (کاش خدا من را هم مثل آخوند, صوفی قرار بدهد) و با این سخنِ شریبانی, دسیسهها فرونشست.[21] حسینی طهرانی, سیدمحمدحسین, مهر تابان یادنامه و مصاحبات تلمیذ و علامه طباطبائی, ج1, ص323-323, مشهد 1429 ق.
شاگردان
ملاحسینقلی همدانی شاگردان بسیاری تربیت کرد. کثرت این شاگردان – که گفته شده حدود سیصد تن بوده است – از یکسو نشاندهند شهرت او و از سوی دیگر نشاندهند وسعت تأثیر شیو سلوک وی در نجف آن روزگاراست. برخی از مهمترین شاگردان مکتب وی عبارتاند از: شیخ محمد بن محمد بهادری (متوفی 1325)؛ سیداحمد کربلایی؛ آقا رضا تبریزی (متوفی 1321)؛ سید کمال مشهور به میرزاآقا دولتآبادی (متوفی 1328), شاعر مشهور؛ سیدمحمدسعید حبوبی نجفی (متوفی 1333ق)؛ شیخ موسی شراره عاملی (متوفی 1304)؛ سیدحسن صدرالدین عاملی کاظمی (متوفی 1354)؛ سیدمهدی حکیم نجفی (متوفی 1312)؛ شیخ باقر قاموسی نجفی (متوفی 1353)؛ سیدعبدالغفار مازندرانی (متوفی 1356)؛ شیخ محمدباقر نجمآبادی (متوفی 1353)؛ سیدعلی همدانی (متوفی 1379)؛ میرزاباقر قاضی طباطبایی؛
[22] ملکی تبریزی, میرزا جواد, رساله لقا اللّه به ضمیم رساله لقا اللّه امام خمینی, چاپ صادق حسنزاده, قم 1383ش.
سیدمحسن امین عاملی (1371)؛ شیخ محمدباقر بهاری همدانی (1333)؛ میرزا محمدحسین نائینی (1355)؛ آخوند ملامحمد کاظم خراسانی (1329)؛ سیدشمسالدین محمود مرعشی نجفی (1338)؛ سیدمحمود طالقانی نجفی؛ سیدابوالقاسم اصفهانی, داماد ملاحسینقلی همدانی؛ و شیخ علی (متوفی 1359), فرزند ملاحسینقلی همدانی[23] طهرانی, آقابزرگ, طبقات اعلامالشیعه, ج1, ص677-678, نقبا البشر فی القرن الرابع عشر, نجف 1373 ق.
[24] امین, سیدمحسن, اعیان الشیعه, ج6, ص136, ج6, چاپ حسن امین, بیروت 1403ق/1983م.
[25] قائممقامی, سیدعباس, (دو سالک عارف), ج1, ص45-47, کیهان اندیشه نشریه موسسه کیهان در قم, ش پانزدهم, آذر و دی 1366ش.
(برای اطلاع از شرح احوال شاگردان وی به این منابع رجوع کنید[26] قائممقامی, سیدعباس, (دو سالک عارف), ج1, ص45-47, کیهان اندیشه نشریه موسسه کیهان در قم, ش پانزدهم, آذر و دی 1366ش.
[27] صدوقی سها, منوچهر, تحریر ثانی تاریخ حکما و عرفای متأخر, ج1, ص219-231, تهران 1381ش.
).شیوه سلوک
ملاحسینقلی همدانی نقط عطفی در تاریخ رویکرد معنوی و عرفانی در حوزههای علمیه بود. بدون شک درک محضر حکیم سبزواری و تبحرش در فقه پس از بهرهمندی از محضر شیخ انصاری, تأثیری بسزا در تعمیق معارف سیدعلی شوشتری داشته است. او با تسلط بر معارف عقلی و فقاهت, راه استادش (شوشتری) را چنان گسترش داد که پس از او نوعی مکتب تربیتی در نجف شکل گرفت.
شیو سلوک ملاحسینقلی مبتنی بر معرفت نفس, التزام به مراقبه و اهتمام ورزیدن در مراتب چهارگان آن است.
[28] حسینی طهرانی, سیدمحمدحسین, رساله لباللباب به ضمیمه مصاحبات علامه طباطبائی, ج1, ص119-120, چاپ خسروشاهی, قم 1389 ش.
[29] حسینی طهرانی, سیدمحمدحسین, رساله لباللباب به ضمیمه مصاحبات علامه طباطبائی, ج1, ص123, چاپ خسروشاهی, قم 1389 ش.
بدین ترتیب که در اولین مرحله, سالک باید واجبات شرعی را به جا آورد و از محرّمات بپرهیزد. وی بر این موضوع چندان تأکید داشت که میتوان شاخصترین مؤلف سلوکی وی را حفظ حدود شریعت دانست. از میان چند نامهای که از او در تذکره المتقین آمده است, این رویکرد به وضوح دریافت میشود. وی التزام به شرع را در تمام لحظات, تنها راه قرب به حق میدانست و معتقد بود که محبت الهی با ارتکاب به معاصی جمع شدنی نیست و اول و آخر و ظاهر و باطن دین همان ترک معصیت است.[30] تائب تبریزی, اسماعیل بن حسین, رهنمودهای پرواپیشگان تذکره المتقین در آداب سیر و سلوک, ج1, ص190-191, چاپ انتشارات نهاوندی, قم 1386ش.
[31] تائب تبریزی, اسماعیل بن حسین, رهنمودهای پرواپیشگان تذکره المتقین در آداب سیر و سلوک, ج1, ص193-194, چاپ انتشارات نهاوندی, قم 1386ش.
[32] تائب تبریزی, اسماعیل بن حسین, رهنمودهای پرواپیشگان تذکره المتقین در آداب سیر و سلوک, ج1, ص209, چاپ انتشارات نهاوندی, قم 1386ش.
وی در دومین مرحله به سالک توصیه میکند که هر کاری را تنها برای رضای خدا انجام دهد تا این حالت در او ملکه شود. در مرحل سوم باید خدا را پیوسته ناظر بر خود بداند و در مرحل چهارم برای آنکه خداوند را حاضر و ناظر در هر لحظه بداند و هر چه غیر حق است را از ذهن دور کند, باید به نفی خواطر بپردازد. از روشهای نفی خواطر در مکتب تربیتی ملاحسینقلی, ذکر, تلاوت قرآن, عبادت, توسل به معصومین (علیهمالسلام) و البته بهترین و سریعترین روش نفی خواطر, توجه به نفس است, بدین معنا که سالک در شبانهروز نیم ساعت یا بیشتر به نفس و به ارتباط آن با حق توجه کند تا به تدریج خواطر از آن نفی و معرفت نفس حاصل شود. بر اثر اهتمام به مراقبه و توجه به نفس, چهار عالم بر سالک منکشف میگردد: توحید افعال که در آن سالک درمییابد منشأ هم افعال در جهانِ خارج, خداست؛ توحید صفات که در آن سالک هرگونه علم و قدرت و حیات و سمع و بصر را در موجودات, وابسته به حق ادراک میکند؛ توحید اسما که در این مرحله سالک درمییابد هر موجودی به قدر سع وجود خویش از خداوند عالم, قادر, حی, سمیع و بصیر بهره برده است؛ و آخرین مرحله, توحید ذات است که وصفناشدنی است و تنها میتوان گفت که در این مرحله, سالک هستی خود را گم میکند و در ذات حق فانی میگردد.[33] تائب تبریزی, اسماعیل بن حسین, رهنمودهای پرواپیشگان تذکره المتقین در آداب سیر و سلوک, ج1, ص191, چاپ انتشارات نهاوندی, قم 1386ش.
[34] تائب تبریزی, اسماعیل بن حسین, رهنمودهای پرواپیشگان تذکره