بخشی از متن حیث وجودشناسانۀ ابژکتیویته از منظر گادامر :
سال انتشار : 1397
تعداد صفحات : 37
ابژکتیویته به عنوان ایدئال علوم - بهخصوص علوم انسانی - مورد نقد گادامر است چون تجربهای ازخودبیگانه در انسان شکل داده و سبب انسداد وجودشناسانه می شود. این ایدئال ناشی از تفوق نقد عقل محض کانت بر علم جدید و همچنین غفلت سنت فلسف غربی از زبان است. هر چند دیلتای تلاش کرد با استفاده از سنت زبانی و هرمنوتیکی جایگاهی مختص علوم انسانی فراهم آورد, اما, به دلیل بنیان دکارتیاش و نیز تلقی ابزارگرایانهاش از زبان و آگاهی تاریخی, دچار سوبژکتیویسم شده و علوم انسانی را همچون حکمِ زیباشناسان کانتی, عاری از حقیقتِ موضوع کرد. گادامر با بازخوانی تجرب هنری و تجرب تاریخی در کانت و دیلتای و همچنین استفاده از فلسف هایدگر و هگل,به همراه توج انتولوژیک به زبان, تجرب هرمنوتیکی را سامان داد تا ایدئال آن, نه فرایند ابژکتیوسازی, بلکه ظهور خودِ موضوع در زبان باشد و این همان زاخلیخکایت(Sachlichkeit)بوده که آشکارگی موضوعیّتِ موضوع یا شیئیّتِ شی است.